سلامت اقتصادي ـ رواني خانواده و جامعه
با حضور كارشناسان علوم تربيتي و اقتصادي
بهمن ماه 1385
چگونه ارزش پول را به
« كودكان » بياموزيم ؟ چگونه مي توان نحوه درست خرج كردن و
پس انداز كردن را به آنان آموخت ؟ بچه ها چگونه مي توانند قدر امكانات
وماديات زندگي شان را بدانند ؟ بچه ها چگونه مي توانند آينده نگري و
دورانديشي را بياموزند ؟ ما به عنوان والدين و مربيان كودكان و نوجوانان
چگونه
مي توانيم نحوه تسلط بر خواسته ها و نيازهايشان را به آنان ياد بدهيم ؟
ازآنجاكه آرزوها و خواسته
هاي بچه ها پاياني ندارد ، و از آن جايي كه بودجه خانواده پاياني دارد ،
پدر و مادر چگونه مي توانند « ارزش پول » را با آسان ترين روش به فرزندان
شان ـ اعم از كودك 5 ساله
تا نوجوان
16 ساله بياموزند ؟
يكي از ملاك هاي رشد و توسعه در هر اجتماعي ، پيشرفت و
ترقي روزافزون نهادهاي اوليه آن و در راس آنها
« خانواده » است كه اولين و اصلي ترين نهاد و هسته جامعه است . طبيعي است
هرگونه ارتقاي توانمندي و بينش اعضاي خانواده به طور مستقيم بر رشد كيفي
جامعه اثر مي گذارد . ازآنجايي كه بچه ها هر ويژگي و خصوصيتي را كه در
دوران كودكي مي آموزند ، مي توانند به صورت يك عادت و سبك زندگي در خود
دروني سازند ، پس وظيفه پدر ، مادر و يا يك مربي آگاه و دورانديش است كه
سعي كند جلوتر از زمان فعلي خود را ببيند و
چشم اندازي از آينده فراسوي خود مجسم كند ؛ زيرا مي داند « آموزش براي فردا
» است .
يكي از آموزش هايي كه اخيراً موردتوجه كارشناسان و
متخصصان علوم تربيتي واقع شده ، « آموزش ارزش پول و مفاهيم مالي » به بچه
ها است . اگر پدر و مادر مفاهيم اصول اوليه مالي را اعم از خرج كردن ، كار
كردن ،
پس انداز كردن ، تعادل برقرار كردن بين هزينه ها و درآمدها ، سرمايه گذاري
و ... را در دوران كودكي به
فرزندان شان بياموزند ، بچه ها در بزرگسالي مي توانند با ديد وسيع تري به
مسائل مالي بنگرند و همواره
نسبت به دخل و خرج خود دقيق و هوشيار باشند . تفهيم « ارزش پول » و «
ماديات زندگي » به كودكان و نوجوانان كمك مي كند تا به بسياري از جنبه هاي
مثبت و منفي زندگي بيشتر فكر كنند و از امكانات موجود
زندگي شان بهترين استفاده را ببرند .
به طور كلي نگرش درباره « پول » به چند عامل مهم بستگي
دارد :
" چگونگي رشد و پرور فرد در دوران كودكي و نوجواني .
" ميزان درآمد و دارايي خانواده .
" ميزان تلاش و تكاپويي كه براي كسب « پول » مي شود .
" نقش « پول » و نحوه خرج كردن آن در زندگي .
دراين بين ، اين طور به نظر مي رسد كه بچه ها نيز از همان
سنين كودكي به قدرت « اسرارآميز جاوديي » پول
پي مي برند و مي فهمند كه داشتن « پول بيشتر » ، « قدرت بيشتر » مي آورد .
بچه هاي خردسال هرچه « سكه » براق تر باشد ، خوشحال تر مي شوند ، بچه هاي
بزرگتر از جمع كردن و شمردن مكرر « سكه ها » لذت مي برند و نوجوانان مي
دانند كه با داشتن پول بيشتري مي توانند به بسياري از خواسته هاي خود برسند
. اما اين مطلب كه
بچه ها پول را دوست دارند ، دليل بر شناخت ارزش واقعي آن نيست و هيچ تضميني
وجود ندارد كه در آينده بزرگسالاني مقتصد و صرفه جو باشند . واقعيت اين است
كه هميشه افرادي هستند كه از ما بيشتر دارند و افرادي هم هستند كه از ما
كمتر دارند . كودكي كه ياد بگيرد همواره تفاوت ها وكمبودها را ببيند ، دچار
دردسر مخرب حسادت ، غبطه خوردن و ضعف اعتماد به نفس مي شود . اما اگر ما
سعي كنيم هم زمان با آموزش مديريت مالي صحيح مثبت نگري ، دورانديشي و
خويشتن داري را به فرزندان مان بياموزيم تا بتوانند شايستگي ها ، توانايي
ها و استعدادهاي دروني شان را بهتر بشناسند ، مي توانيم آنها را به افرادي
خودساخته و كارآمد تبديل كنيم كه براي خودشان ارزش قائلند .
كودكان مي توانند از طريق مشاهده رفتارهاي والدين شان و
انجام كارهايي در حد توانايي ها و استعدادهايشان به ارزش پول و رابطه آن با
كار كردن پي ببرند و با استفاده از روش ها و ابتكارات پدر و مادرشان نحوه
كنترل هزينه ها و مخارج خانه را با مديريت مالي صحيح ياد بگيرند . اگر ما
با بچه ها همانگونه كه هستند رفتار كنيم ، همانگونه خواهند ماند ، اما اگر
با آنها همانگونه كه مي توانند باشند ، رفتار كنيم ، خواهيم ديد كه چه زود
مسير پيشرفت و تعالي را پيدا خواهند كرد .
آمـوزش ارزش پـول و مـديـريت مـالـي به چنـد دليل بهتـر
است ازهمـان دوران كودكي (7-8 سالگي) آغاز شود ،
اول : كودكــــان عــــادات پــــــسنديــــــده را از
دوران كــــــــودكي بهتـــــر يــــاد مــــي گيرنــــد .
دوم : آموزش در خانواده مطمئن ترين و راحت ترين روش براي
يادگيري است ، زيرا با راهنمايي ، حمايت و كاركردن بــا بچــه هـــا در
محيط خــانـــه به آنهــا آرامش و اعتمـــاد بـــه نفس بيشتـــري مـــي
دهــد .
سوم : بچه هايي كه مفاهيم و اصول مالي را مي دانند ،
هنگام رويارويي با مسائل و مشكلات گوناگون پخته تر عمل مي كنند .
چهارم : كودكان و نوجوانان آموزش ديده در آينده شانس
انتخاب بيشتري دارند .
پنجم : والدين تنها درصورت آموزش و تربيت بچه ها مي
توانند از آنها انتظار همكاري و هم فكري داشته باشند .
يكي از روش هايي كه بسياري از كارشناسان و متخصصان
امورمالي براي آموزش ارزش پول به كودكان پيشنهاد مي كنند ، پرداخت مقرري
هاي هفتگي يا همان پول تو جيبي است . زماني كه والدين براي فرزندشان مقرري
معين مي كنند ، در حقيقت او را تشويق مي كنند تا خواسته هايش را كنترل و
طبقه بندي كند . گاهي
پيش مي آيد كه به اتفاق فرزندتان به خريد مي رويد در چنين شرايطي اگر به او
اجازه انتخاب بدهيد ، هيچ حد و مرزي براي خود نمي شناسد ولي اگر مقدار پول
معيني دراختيار او بگذاريد و از او بخواهيد كه به همان ميزان براي خودش
خريد كند ، مسلم بدانيد كه مهم ترين خواسته خود را برآورده خواهد كرد .
براي پرداخت مقرري
چند نكته را بهتر است درنظر بگيريد .
"ميزان پول توجيبي هر كودك بايد متناسب با سن ، فهم و
نيازهاي او باشد .
" رعايت زمان پرداخت مقرري ـ اين كار بچه ها را نسبت به
مقدار دريافتي و نحوه خرج كردن شان هوشيار
مي كند . معمولاً كودكان كوچكتر (7-9سال) چون هنوز برنامه ريزي را خوب نمي
دانند و حسن آينده نگري كمتري دارند ، خوب است مبلغ دريافتي شان را روزانه
، كودكان بزرگ تر هفتگي و نوجوانان ماهانه بگيرند .
" انتظار خود را از پرداخت مقرري به فرزندتان مشخص سازيد
. براي او روشن سازيد كه او با پول مقرري اش چه بخشي از نيازمندي هايش را
مي تواند تامين كند . براي مثال ، آيا انتظار داريد مسئوليت خريد ناهار
مدرسه ، هزينه رفت و آمد به مدرسه ، تهيه لوازم التحرير و ... را خودش به
عهده بگيرد ؟
درنظر داشته باشيد هدف از
پرداخت مقرري به بچه ها ، تنها آموزش ارزش پول ومفاهيم ساده مالي به آنها
است ، تا بتوانند برآوردي از ميزان هزينه هاي روزانه خود داشته باشند و
نيازهاي خود را با درآمدشان متعادل سازند . براي آموزش ارزش پول به كودكان
پيش دبستاني (5-7 سال)
ابتدا بايد آنها را با ارزش سكه هاي رايج آشناكرد . براي مثال ، مي توان
تعدادي سكه به كودك داد وبعدازمعرفي آنها به كودك ، ازاو خواست كه با نام
بردن سكه ها ، آنها را به ترتيب ارزش مرتب كند . آنچه كه كودكان خردسال
درزمينه ارزش ماديات زندگي مي توانند يادبگيرند ، عبارتند از :
1- ديدن هر چيزي به معناي خواستن آن نيست .
2- وظايفي در حد توان بدني شان انجام دهند .
3- محدوديت شانس انتخاب ـ براي مثال ، از كودك بخواهيد
بين شكلات و بستني يكي را انتخاب كند .
4- شناخت ماهيت تبليغات و آگهي هاي تجاري ـ پيام هاي
بازرگاني صرفاً براي فروش كالاها ساخته مي شوند .
5- درك مفهوم مالكيت ـ هر چيزي متعلق به صاحب آن است .
6- تشخيص ضروريات از غيرضروريات (نيازها از خواست ها) .
7- دريافت مبلغ جزيي به عنوان پول توجيبي (مقرري روزانه)
.
8- تمرين خويشتن داري ـ براي مثال ، اگر بتواند مقداري از
مقرري اش را جمع كند ، مي تواند به خواسته هاي
مهم تري برسد .
كودكان دبستاني چون قادر به شناخت و تشخيص ارزش انواع سكه
ها و اسكناس هاي رايج هستند مي توانند آنها را با يكديگر مقايسه و ارزشيابي
كنند . بسياري از كودكان تا زماني كه به مدرسه نمي روند ، نسبت به گرفتن
مقرري و يا پول توجيبي علاقه چنداني هم از خود نشان نمي دهند ، اما زماني
كه وارد مدرسه مي شوند ،
انگيزه هايي براي خرج كردن پيدا مي كنند . به طور خلاصه آنچه كه اين گروه
از كودكان مي توانند درباره پول
ياد بگيرند ، عبارتند از :
" شناخت سكه ها و اسكناس هاي رايج با درنظر گرفتن ارزش
مالي آنها .
" تقليد از انتخاب هاي پدر و مادر در هنگام خريد .
" توانايي پس انداز كوتاه مدت براي تهيه كالاي مورد علاقه
خود .
" نياز به دانستن مطالب عيني درباره پول .
" بانك را مكاني براي پس انداز پول شان مي دانند .
" كودك دبستاني مي تواند خريدهاي كوچك خانگي انجام دهد .
" به پيام هاي بازرگاني و تبليغات تجاري با ديد انتقادي
نگاه مي كند .
درمورد كودكان بزرگ تر و نوجوانان 16-12 سال مي توان
آموزش ارزش پول را با درك اهميت « كار كردن » و تلاش براي كسب درآمد و حفظ
ماديات زندگي همزمان كرد . كار كردن به قصد پول درآوردن هم مي تواند
در چارچوب انجام كارهاي دشوار خانگي (مثل تميز كردن انبار و كمدها ، نظافت
حياط ، پاك كردن شيشه ها) و هم انجام مشاغل متعارف ومعمول جامعه (مثل تدريس
به بچه هاي كوچك تر ، كار دركارگاه هاي صنعتي ، انجام كارهاي دستي) باشد .
ازطريق كاركردن ، نوجوانان فرصتي به دست مي آورند تا با مجموعه اي از ارزش
ها و معيارهاي كاري آشنا شوند و درضمن به ارزش پول پي ببرند . نوجواني ،
مرحله گذراي حد فاصل كودكي و بزرگسالي است . اغلب نوجوانان اگر بتوانند از
انجام كار خود ، درآمدي ـ هرچند ناچيز ـ داشته باشند ، بيشتر از زماني كه
به آنها پول دستي مي دهند ، احساس بزرگي ، غرور و استقلال مي كنند . كار
كردن و پول
به دست آوردن ، مفهومي از آزادي و تعهد ، كار و عادات متعارف ، ارزيابي و
سنجش مشاغل گوناگون ، استقلال و ارتباطات مالي ، زمان و انرژي انساني به
دنبال دارد .
درواقع زماني كه پدر و مادر آموزش خود را درباره « ارزش
كار » با اين مفاهيم و تعاريف آغاز مي كنند
چشم انداز بهتري از آينده فراسوي نوجوانشان ترسيم مي كنند . پول درآوردن و
كسب درآمد ، كاري بسيار ارزشمند و پسنديده است و اگر نوجوان بتواند فرصت
شغلي مناسبي ، تحت نظر مديري با كفايت و لايق پيدا كند ، به مراتب به ويژگي
هاي برجسته تري از ارزش و اهميت كار و ماديات پي خواهد برد . به طوركلي
آنچه كه
مي توان به نوجوانان درباره پول ياد داد ، عبارتند از :
" آموزش درست خرج كردن .
"تفاوت گذاري بين خواسته و نيازها .
"ارائه الگوهاي صحيح براي استفاده از ماديات زندگي .
" متعادل كردن دخل و خرج .
" مصرفي نبودن و عدم تبعيت از تبيلغات و آگهي هاي
بازرگاني .
" مشاركت دادن آنها در برآورد صورت هزينه هاي خانه و
خانواده .
"بحث و گفت و گو درباره مسائل مالي و اقتصادي .
"درك ارزش سرمايه گذاري .
"كمرنگ كردن نقش « مد » و « ظاهرآرايي » .
"ثبت صورت درآمدها و هزينه ها ، به منظور ارزيابي كلي از
وضعيت مالي شان .
اگر پدر و مادر نحوه مديريت مالي صحيح را در دوران كودكي
به فرزنداشان بياموزند ، آنها قادرند در دوران نوجواني و جواني به ارزش پول
و مفهوم اين جمله كه : « درآمدهاي امروز ، سرمايه هاي فرداست » پي ببرند .
|