سيرى اجمالى از آغاز تاکنون
کارنامه اسلام يك فصل درخشان تاريخ انسانى است.نه فقط از جهت توفيقى که مسلمين در ايجاد يك فرهنگ تازه جهانى يافتهاند بلكه نيزبسبب فتوحاتى که آنها را موفق کرد به ايجاد يك دنياى تازه، وراى شرق و غرب قلمرو اسلام که در واقع نه شرق بود نه غرب.
فتح اسلامى البته با جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بين مردم کشورهاى فتح شده به زور جنگ نبود خاصه در جاهائى که مردم،از نظراسلام،اهل کتاب بودند يا در رديف آن - يهود، نصارا،مجوس،و صابئين
درين ميان تكليف يهود و نصارا معين بود چون در اينكه آنها اهل کتابند اختلاف وجود نداشت.نسبت به مجوس ترديد بود اما با آنها نيز به دستاويز حديث معامله اهل کتاب شد. حتى بعدها بت پرستان اروپا و هندو تبت نيز توانستند به عنوان مجوس در قلمرو اسلام با پرداخت جزيه درصلح و آزادى بسربرند.صابئين هم که حكم اهل کتاب يافتند ظاهراصبيها بودند که ديانتشان با نام يحيى تعميد دهنده-يحيى بن زکريا مرتبط بود و در واقع کتابى هم داشتند.اما در اوايل زمان عباسيان بقاياى مردم حران-يونانيان عراق-نيز خويشتن را صابئين خواندند و به اين گونه در ذمه مسلمين در آمدند.
در واقع،اين اهل کتاب به هيچ وجه مجبور به قبول اسلام نمي شدند چنانكه يهود بي شك در قلمرو اسلام راحتتر و مرفه تر بودند تا در قلمرو نصارا.بعلاوه، نصاراى شرق نيز - نسطوريان،يعقوبيان و جز آنها-در قلمرو اسلام بيشتر از روم آسايش داشتند چنانكه مجوس هم جزيه يى که به اسلاميان ميپرداختند بمراتب سبكتر و راحتتر از ماليات سرانه يى بود که پيش از آن به حكومتخويش - ساسانيان-ميدادند
....